پایگاه تحلیلی خبری سفیر شوشتر: دکتر محمد نعمت پور مدرس گروه علوم سیاسی دانشگاه پیام نور اهواز
همزمان با حوادث اخیر عراق و پیشروی های شگفت آور گروه داعش،تحلیل ها درباره ماهیت بحران نیز تا حدودی مبهم و چند وجهی است اما وجه مشترک همه این تحلیل ها با این پرسش ها آغاز می شود که به راستی گروه تروریستی داعش چگونه گروهی است؟دلایل پیشروی این گروه چیست؟جبهه بندی کنونی عراق از چه زاویه ای قابل بررسی است و آینده این کشور راه به کدام سو دارد؟داعش در واقع دنباله های جریان وهابیت است و با توجه به شرایطی که منطقه دارد و سیاست هایی که دخیل است، مرتب تکثیر شده اند.اصل ایدئولوژی شان وهابیت است و به جریان سلفی گری ابن تیمیه و احمدبن حنبل باز می گردد.داعشی ها در اصول، اشعری مسلک هستند و در رویکرد فکریشان قائل به این هستند که باید به اسلام اصیل و اولیه سلف باز گردند،در واقع تکیه کردن کتاب و سنت رکن اصلی ایدئولوژی این هاست.البته آنها فقط ظاهر کتاب را می خوانند و هیچ گونه تفسیر و فراتر رفتن از ظاهر کتاب و آیات را قبول ندارند.به بیان دیگر داعش یک رویکرد ضد فلسفه ضد عقل و ضد اجتهاد دارد.آنها از زمان وهابیت اعلام کرده بودند که اجتهاد را قبول دارند؛ اجتهاد سلف را همچنین ایجاد مذاهب ۴گانه اهل سنت را قبول ندارند و آن را باعث تفرقه می دانند. داعشی ها چون رویکرد عقلانی ندارند می گویند خودمان اجتهاد می کنیم. داعش مذاهبی که بعداز صدر اسلام پیدا شده اند را بدعت می داند. بنابراین از جمله ویژگی های ایدئولوژیک شان برگشت به صدر سلف ظاهر کتاب سنت احیای خلافت اجرای شریعت و به وحدت رساندن مسلمانان است.
این سخن مبنی بر وحدت ایجاد کردن میان مسلمانان،شعاری بیش نیست،این گروه در عمل خلاف وحدت مسلمانان رفتار می کنند و حتی بیشتر در میان مسلمانان کشتار انجام می دهند. می دانیم که عمده کشتارهایی که طی دو قرن اخیر و سال های گذشته اتفاق افتاده در ادامه حرکت بن لادن و در داخل کشور های اسلامی بوده است. نباید از نظر دور داشت که یکی از مبانی ایدئولوژیک آنها برای دامن زدن به تضادهای داخلی ضدیت آن با شیعه است.بنیاد گرایان از زمان ابن تیمیه معتقد بودند که شیعیان مشرک هستند زیرا اولا به پیامبر و ائمه متوسل می شوند و شفاعت می خواهند و ثانیا برایشان گنبد می سازند. آنها این اقدامات را شرک،شیعیان را مشرک و واجب القتل می دانند.این در شرایطی است که در میان شیعه توسل به پیامبر و ائمه به عنوان در برابر خدا قرار دادن آنها نیست بلکه این بنیاد گرایان شیعیان غالی را به همه شیعیان عمومیت داده اند .حتی خود شیعیان نیز شیعه غالی را قبول ندارند.بنابراین آنها با این رویکرد ضد شیعی در جبهه داخلی در میان مسلمانان به قتل شیعیان مبادرت می ورزند و در پاکستان و افغانستان نیز هر روز شاهد عملیات هایی علیه شیعیان هستیم. در سوریه نیز همین مسأله شیعه و سنی بهانه قرار گرفت و در پی آن کشتارهای وسیعی صورت گرفت.البته این ویژگی ایدئولوژیک شان یعنی ضدیت با شیعه تاکنون بسیار مورد سوء استفاده قرار گرفته است.داعش با هر گونه نو آوری به عنوان بدعت مخالف است.آنها هر پدیده ای که در قرون اخیر ایجاد شده،نهادهایی که شکل گرفته اند و اندیشه ها و افکار جدید را کفر، ظلالت و بدعت می دانند و با آنها مخالف هستند.این رویکرد آنها در واقع همان ادامه دیدگاه های رشید رضا هست. این جریان تکفیری در ذات خودشان محافظه کار هستند و تغییرات اجتماعی، علمی، نو آوری،تکنولوژیک و نهاد های جدید را قبول ندارد.با این تفاسیر در قرن ۲۱ چگونه می توانند خلافت امپراطوری یا امارت اسلامی بنیان گذارند.از نظر اجتماعی اکثر و غالب افرادی که جذب این گروه ها می شوند از افراد فقیر،محروم ،بی سواد یا روستایی هستند و در فقر و محرومیت به سر می برند. این افراد وقتی به عضویت این گروه در می آیند هم تامین مالی می شوند و هم به آنها وعده داده می شود که بهشت را در این دنیا برقرار خواهند کرد تا کفر،ظلالت و شرک را برطرف کنند.
برخی کشورهای منطقه و در راس آنها عربستان اصلا از تحولات اخیر در عراق راضی نبودند،بنابراین اکنون در پیوند با بقایای رژیم صدام و بعثی ها یک پروژه ضد دولت عراق را دنبال می کنند.همچنین عربستان از سیاست های آمریکا درباره سوریه نیز سر خورده شده است زیرا آنها انتظار داشتند آمریکا علیه سوریه وارد عملیات نظامی شود اما نشد.بنابراین رژیم حاکم بر عربستان بخصوص بندر بن سلطان،وزیر اطلاعات پیشین این کشور،در پیوند با محافل افراطی جمهوری خواهان در آمریکا این طرح را مطرح کردندکه جیش محمد یا لشکر محمد با ۵۰ هزار نیرو را در منطقه ایجاد کنندو اکنون داعش نیز بخشی از همان پروژه است.آنها یک موضع کاملا حمایتی نسبت به داعش دارند و حتی وزیر خارجه عربستان موضع گیری کرده و شورش داعش را به عنوان قیام مردمی جلوه می دهد.مساله دیگر این که عربستان مایل نیست در کشور هایی مانند عراق و سوریه،دولت هایی حکومت کنند که سیاست ها و الگوهایی را خلاف جهت آنها پیگیری کنند مثلا اخوان المسلمین در مصر مورد تایید عربستان نبود بنابراین سعودی ها حتی جریان های میانه رو را حمایت نمی کنند و در مصر بر خلاف اخوان و در حمایت از ارتش وارد عمل شدند.از همان زمانی که پادشاه اردن بحث هلال شیعی را مطرح کردسعودی ها با وابستگی ها و منافع خاصی که دارند جدال شیعه و سنی را در منطقه دامن زدند. همچنین آنها ادعای نمایندگی اهل سنت را در برابرشیعه دارند.همچنین نباید از نظر دور داشت که این گروه های خشن افراطی اغلب مورد استفاده ابزاری قرار می گیرندو بعد ازانجام مأموریت شان ممکن است حذف شوند.همچنان که اکنون در میان مهره های اصلی داعش نیز عناصر سیاسی مانند بقایای رژیم بعث صدام قرار دارند. بنابراین در حال حاضر این سلفی ها برای بر هم زدن اوضاع در عراق در کنار هم سازمان داده شده و پشتیبانی مالی و تسلیحاتی می شوند.در این فضای درگیری و خشونت،رانت های گسترده مخصوصا فروش اسلحه نیز دخالت دارد.
داعش،چگونه داعش شد؟
نام داعش که در ابتدا “الدوله اسلامیه فی العراق” نامیده می شد،به شکل جدی از مارس ۲۰۱۱ بر سر زبان ها افتاد یعنی درست از همان زمانی که این گروه توانست با استفاده از فقدان قدرت کاریزماتیک رهبر کم حرف القاعده یعنی ایمن الظواهری و پراکندگی نیروهای آن ،دستجات و جریان های مختلف وابسته به القاعده را جذب خود کند.با این وجود بالا گرفتن بحران سوریه و امتداد داعش تا سوریه بود که در آوریل ۲۰۱۳نام داعش الدوله الاسلامیه فی العراق و الشام را به شکل رسمی مطرح کرد. حلقه اصلی داعش در اکتبر ۲۰۰۶با عنوان دولت اسلامی عراق و به دست ابو عمر بغدادی شکل گرفت.ابو عمر کمی بعد در جریان یک درگیری مسلحانه در منطقه الغزالیه عراق کشته شدو پس از وی ابوبکر بغدادی یا همان ابراهیم عماد ابراهیم علی البدری السامرایی ،رهبری این گروه را بر عهده گرفت .ابوبکر بغدادی بر خلاف ابو مصعب زرقاوی که فیگور های حماسی وی در ویدئوهای متعدد تصویر یک شومن تروریست را به او بخشیده بود و سرانجام از همین طریق شناسایی و کشته شد ترجیح می دهد که کمتر دیده شود بنابراین نه تنها نوار ویدئویی از خود منتشر نمی کند که در میان دیگر فرماندهان جهادی نیز با نقاب ظاهر می شود.شاید به همین دلیل باشد که درباره پیشینه رهبری که در عین زیرکی فاقد قدرت کاریزماتیک دانسته می شود سخنان ضد و نقیضی بیان شده است.گفته می شود که وی در سال ۱۹۷۱ در خانواده ای سر شناس و مذهبی در سامرا ء به دنیا آمده فارق التحصیل دکترای علوم اسلامی از دانشگاه اسلامی بغداد و خطیب یکی از مساجد سنی بوده است پس از اشغال عراق در سال ۲۰۰۳ به دلیل فعالیت در چند گروه مسلحانه منصبی را در مجلس شورای مجاهدین عراق و انجمن قضایی دولت اسلامی عراق کسب کرد. وی در سال ۲۰۰۵ دستگیر و به زندانی در جنوب عراق انتقال یافت تا اینکه پس از انتقال مدیریت این زندان امریکایی به عراقی ها در سال ۲۰۰۹ آزاد شد ابوبکر البغدادی در ۱۶ می ۲۰۱۰ خود را به شکل رسمی به عنوان رهبر دولت اسلامی عراق معرفی و به انجام چند عملیات خونبار تروریستی جایگاه خود را تثبیت کرد. بغدادی از جمله کسانی است که ایالات متحده برای دستگیری آنان جایزه تعیین کرده است و برخی تحلیل گران او را جانشین واقعی بن لادن می دانند.
درباره دلایل حضور گروه تروریستی داعش در سوریه روایت های مختلفی بیان شده است اما آنچه مورد اتفاق است، آن است که البغدادی از مخالفان حضور در سوریه بوده است اما هراس از انزوا و قدرت گرفتن دیگر گروه های رقیب باعث شد تا جبهه النصره به عنوان شاخه سوری این گروه به رهبری ابو محمد جولانی در سوریه تشکیل شود پر آوازه شدن تدریجی جولانی، عدم تمکین وی از دستورات رهبران سابق خود امکان جلب مستقل کمک های مالی هواداران عرب در کشور های خلیج فارس و نیز گسیختگی تدریجی هواداران و اعضای آن از داعش عمده ترین دلایل بروز اختلاف میان دو طرف شد تا جایی که جولانی با رد درخواست ابوبکر بغدادی و حاجی البکر معاون بغدادی مبنی بر اعلام صریح وابستگی به داعش عملا بر جدایی خود از داعش رسمیت بخشید امری که پس از همراه کردن حمایت ایمن الظواهری با جبهه النصره به مثابه آتشی بر هیزم خشم داعش بود ومنجر به بروز درگیری های خونین میان این دو گروه شد،درگیری هایی که اکنون از حسکه تا دیرالزور سوریه امتداد دارد و دامنه خشونت های داعش در آن به حدی است که القاعده نیز آن را محکوم می کند.پیامد این اقدام البته آن بود که داعش از بازگشت شاخه بریده خود،صرف نظر کند و حضور مستقلی در سوریه داشته باشد.
راه حل
در عراق باید یک دولت ملی و ائتلاف گسترده صورت بگیرد،همچنین احزاب،گروه های اصلی،گروه های حاکم و اپوزیسیون به اجماع ملی دست یابند و فرهنگ سیاسی و قوانین نهادها را در چارچوب یک دولت ملی و مدرن شکل دهند.وقتی در عراق شکاف شیعه،سنی و کرد وجود دارد و وقتی بخشی از اهل سنت و کردها احساس کنند که سهم خود را نگرفته اند این زمینه ایجاد می شود که تحت پوشش های مذهبی مخالفت را گسترش دهند. البته شرایط عراق بسیار خطرناک و پیچیده تر است؛جدای از اشتباه بودن برخی از سیاست ها،نفوذجریان های بیرونی روی نابسامانی های داخلی تاثیر داشته و آن را افزایش داده است.در حال حاضر آمریکا با وجود حمله به عراق و سرنگونی رژیم بعث اعلام کرده که دولت مالکی باید اقلیت اهل سنت را بیشتر در حکومت دخالت دهد. بنابراین اکنون نیاز به یک اندیشه و فرهنگ سیاسی مدرن و نهادهای مناسب است و همچنین همه گروه های مخالف باید جذب در سیستم شوند.تمام رژیم هایی مانند عراق یا سوریه باید برای حل بحران در این جهت حرکت کنند که گروه های اصلی مخالف را جذب سیستم کنند تا زمینه های اجتماعی و اقتصادی مخالفت های توده ای را رفع کنند.
آینده تحولات
بخش قابل توجهی از نیروهای داعش را باید در زمره بقایای حزب بعث عراق دانست.حزب بعث عراق دارای ساختار اطلاعاتی بود. در عراق گروه های اطلاعاتی و امنیتی کنترل ارتش را عهده دار بودند.در حالی که حزب بعث سوریه توسط نظامیان سازماندهی شده و کنترل مجموعه های امنیتی توسط گروه های نظامی انجام گرفته است.چنین تفاوت هایی زمینه ایجاد تضادهای سیاسی بین حزب بعث سوریه و عراق رابه وجود آورد اختلاف راهبردی صدام حسین و حافظ اسد هم اکنون در تضادهای داعش با نیروهای تحت حاکمیت بشار اسد مشاهده می شود.افزایش قدرت گروه های تکفیری در خاورمیانه تابعی از حوادث و تحولات بهار عربی و بیداری اسلامی است.چنین فرایندی در سال ۲۰۱۱ منجر به حمایت آمریکا از تحولات سیاسی جهان عرب گردید.مقامات آمریکایی بر این اعتقاد بودند که جابجایی قدرت در خاورمیانه زمینه لازم برای رادیکالیزه شدن گرو های هویتی را فراهم می سازد.هدف آمریکا در این دوران تاریخی را باید کم اثر سازی موضع هویت اسلامی و جبهه مقاومت دانست.در چنین فرایندی بود که آمریکا از مارس ۲۰۱۱ حمایت خود را از گروه های تکفیری در سوریه ، در دستور کار قرار داد.چنین اقداماتی معطوف به حمایت از الگوه هی راهبردی عربستان،ترکیه و قطر در روند معطوف سازی قابلیت ژئوپلیتیکی ایران بوده است. ایالات متحده در سوریه از الگوی مداخله گرایانه بهره گرفته و به این ترتیب موفق گردید تا زمینه های لازم برای گسترش بحران را ایجاد نماید.اگر چه از داعش به عنوان نیروی تروریستی یاد می شود،اما واقعیت آن است که این گروه در مناطق مرکزی عراق و سوریه از پشتوانه اجتماعی و راهبردی برخوردار است.بنابراین مفهوم جدیدی را می توان در قالب تروریسم تکفیری تبیین نمود.تروریسم تکفیری به عنوان نیروی گریز از مرکز در جهت مقابله با نهادهای مدنی و اجتماعی خاورمیانه ایفای نقش می کند.بطور کلی داعش ، عناصر تکفیری، سلفی و بعثی که هم اکنون در کشور عراق و سابقا در سوریه مشغول به تخریب و غارت و نیز انجام اقداماتی خارج از عرف بین المللی هستند ضعیف تراز آنند که اراده و خواست خود را به مردم کشورهای منطقه تحمیل کنند. در واقع آنها نقش کاتالیزور را برای اقدامات غرب ایفا می کنند که با درایت و اتحاد کشورهای منطقه در برخورد با این پدیده و سایر پدیده های مرتبط با این گروه که شکل گرفته و ساخته ی محور غربی – عربی وعبری این توطئه محکوم به شکست است.کشورهای منطقه حامی گروهک داعش و محور عربی-غربی-عبری که از داعش حمایت می کنند باید بدانند که این حمایت ها از گروهک داعش باعث می شود که این گروه زمانی به مرزهای این کشورها رسوخ کرده و امنیت وثبات این کشورها را به خطر بیندازند و آن روز زمانی است که این کشورها تاوان سنگینی بابت حمایت از داعش خواهند پرداخت که پشیمانی دیگر برای آنها سودی نخواهد داشت.
۲ نظر
با سلام و عرض ارادت خدمت سرور گرامی جناب آقای دکتر نعمت پور، احتراماً تحلیل حضرتعالی از گروه داعش و چگونگی پیدایش و استمرار آن، تحلیل جامعی است و از اکثر تحلیلهایی که اخیراً در تارنماها و جراید انتشار یافته، کاملتر است. لکن بنظر اینجانب برخی مسائل و رویدادها در این پروسه وجود دارند که عنایت مضاعف به آنها، شاید تحلیلها را به سمت و سویی دیگر بکشاند که به اختصار به شرح زیر بیان میدارم:
1. نقش عشایر قدرتمند عراق و همکاری آنها با داعش در عین ناباوری، در این تحلیل کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
2. نقش سنیستیزی نوری المالکی و بهرهجویی از دیکتاتوری اکثریت شیعه، در این تحلیل مغفول مانده است.
3. همکاری ترکیه و قطر در حمایت از اخوان المسلمین مصر، حمایت قطر از گروه النصرهی سوریه و اختلافش با عربستان در این خصوص و نیز اختلاف قطر و عربستان در ارتباط با اخوان المسلمین مصر تأمل برانگیز است که موضوع باید بیشتر باز شده و با جزئیات کامل به طور تفصیل بیان شده و توضیح داده شود.
4. تاکنون سند قابل اعتنایی برای حمایتهای عربستان از داعش در دست نیست. بلکه صرفاً به برخی از جملات بیان شده توسط سلطان بندر به نقل از دیپلماتها و دولتمردان غربی اشاره میشود.
5. کودتای نظامیان مصری علیه دولت قانونی مرسی و حمایت ترکیه و آمریکا از مرسی و در عین حال برخی اختلاف ترکیه و آمریکا با یکدیگر در مباحث متعدد ممتنعالجمع، پارادوکسی پیچیده ایجاد کرده است که باید تشریح شود.
6. دلیل محکمه پسندی برای حمایت امریکا و اسرائیل از داعش در دست نیست.
7. اعلام احتمالی استقلال کردستان و مخالفت ایران و امریکا با آن و در عین حال حمایت ضمنی ترکیه و اسرائیل از این استقلال و دلایل آن که نقش بسزایی در روشن شدن رفتار سایر کشورها نسبت به تحرکات داعش دارد، در این تحلیل به چشم نمیخورد.
8. در تحلیل طبقاتی، چپگرایان اظهار میدارند که در اواخر نظام دو قطبی، آمریکا از نیروهای مذهبی برای ممانعت از نفوذ کمونیسم بهره جسته بود و اینک از همین نیروها برای جلوگیری از شیوع تفکرات سوسیالیستی استفاده میکند تا رقیبی برای دستورات صندوق بین المللی پول، بانک جهانی و سازمان تجارت جهانی زمینهی رشد و نمو پیدا نکند. امریکا طرحی را که شکست نخورده و جواب میدهد، کنار نمیگذارند و آن حمایت از گروههای مذهبی است. اما نه از گروههای تندرو که موجب آزار و اذیت خود غرب را فراهم میسازد. اسلام در میان مسلمانان قابل حذف و نادیده گرفته شدن نیست. پس حال که امریکا مجبور است با اسلام بسازد، چه بهتر که با اسلام میانهرو کنار آید که حمایتش از دولت اردوغان در ترکیه و دولت مرسی در مصر از این منظر است. این استراتژی امریکا در خاورمیانه است. بندرت ممکن است به صورت تاکتیکی از تندروها نیز حمایتی کرده باشد ولی تجربه القاعده در افغانستان در دوران جنگ سرد و بازگشت نوک پیکان جهادی اجتناب ناپذیر آنها به سمت غرب امکان حمایت امریکا از تندروهای مذهبی را بسیار کاهش داده است و عملاً احتمال آن را به صفر رسانده است.
9. فکر میکنم کمی هم باید ایدهآلیست بود و به فلسفهی سیاسی و فلسفهی تاریخی رویدادهای واقع شده توجه نمود.
10. شرایط و ویژگیهای محیط خاورمیانه و جهان و روانشناسی رهبران و ارادهی انسانها در انجام یک رویداد سیاسی و اجتماعی که گاهی غیرقابل پیشبینی است، خود تأثیر بسزایی در تکامل، روایی و پایایی تحلیلها خواهد داشت.
ارادتمند ایوب دروچی
باعرض سلام و خسته نباشید خدمت اقای دکتر نعمت پور.پیشاپیش عید سعید فطر را به شما و خانواده محترم تبریک عرض می نمایم. تحلیل حضرتعالی از گروه داعش بسیار جامع و کامل است و شبهات ذهن را برطرف می سازد.این جانب با مطالعه ی این تحلیل به پاسخ بسیاری از سوال هایم رسیذم.
امیدوارم در صورت دسترسی به اطلاعات جدید در مورد حمایت های اسرائیل و امریکا و کشور های دیگر از این گروه سلفی مطالب را به تحلیل خود بیفزایید
باتشکرفائقه داودابادی