Warning: include_once(/home/safirshu/public_html/wp-content/plugins/xl-tab/admin/framework/codestar-framework.php): failed to open stream: No such file or directory in /home/safirshu/public_html/wp-content/plugins/xl-tab/index.php on line 68

Warning: include_once(): Failed opening '/home/safirshu/public_html/wp-content/plugins/xl-tab/admin/framework/codestar-framework.php' for inclusion (include_path='.:/opt/cpanel/ea-php74/root/usr/share/pear') in /home/safirshu/public_html/wp-content/plugins/xl-tab/index.php on line 68

Warning: include_once(/home/safirshu/public_html/wp-content/plugins/xl-tab/admin/configstar/option-panel.php): failed to open stream: No such file or directory in /home/safirshu/public_html/wp-content/plugins/xl-tab/index.php on line 69

Warning: include_once(): Failed opening '/home/safirshu/public_html/wp-content/plugins/xl-tab/admin/configstar/option-panel.php' for inclusion (include_path='.:/opt/cpanel/ea-php74/root/usr/share/pear') in /home/safirshu/public_html/wp-content/plugins/xl-tab/index.php on line 69

Warning: include_once(/home/safirshu/public_html/wp-content/plugins/xl-tab/admin/lib/index.php): failed to open stream: No such file or directory in /home/safirshu/public_html/wp-content/plugins/xl-tab/index.php on line 70

Warning: include_once(): Failed opening '/home/safirshu/public_html/wp-content/plugins/xl-tab/admin/lib/index.php' for inclusion (include_path='.:/opt/cpanel/ea-php74/root/usr/share/pear') in /home/safirshu/public_html/wp-content/plugins/xl-tab/index.php on line 70

Notice: Function _load_textdomain_just_in_time was called incorrectly. Translation loading for the white-label domain was triggered too early. This is usually an indicator for some code in the plugin or theme running too early. Translations should be loaded at the init action or later. Please see Debugging in WordPress for more information. (This message was added in version 6.7.0.) in /home/safirshu/public_html/wp-includes/functions.php on line 6114

Notice: Function _load_textdomain_just_in_time was called incorrectly. Translation loading for the gooya domain was triggered too early. This is usually an indicator for some code in the plugin or theme running too early. Translations should be loaded at the init action or later. Please see Debugging in WordPress for more information. (این پیام در نگارش 6.7.0 افزوده شده است.) in /home/safirshu/public_html/wp-includes/functions.php on line 6114
خاطره‌ای از یک رزمنده که اجازه نمی‌داد کسی «تیزبازی» در بیاورد! – سفیر شوشتر

Notice: Undefined variable: parents_count in /home/safirshu/public_html/wp-content/plugins/afzoneha-breadcrumbs/widgets/DynamicBreadcrumbs.php on line 656

خاطره‌ای از یک رزمنده که اجازه نمی‌داد کسی «تیزبازی» در بیاورد!

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، بنابرآنچه فارس روایت می‌کند، حمید داوودآبادی یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس، در بیان خاطره ای تعریف می‌کند: «نادر محمدی از بچه‌هایی بود که نماز شبش ترک نمی‌شد؛ ولی سعی می‌کرد کسی متوجه نشود. در عین حال اعتقاد سختی داشت به این که کسی که نماز شب می‌خواند باید از همه لحاظ خود را در اختیار خدا قرار دهد و سر بر فرمان او باشد و نماز شب در کارهای یومیه‌اش اثر مثبت داشته باشد..

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، بنابرآنچه فارس روایت می‌کند، حمید داوودآبادی یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس، در بیان خاطره ای تعریف می‌کند: «نادر محمدی از بچه‌هایی بود که نماز شبش ترک نمی‌شد؛ ولی سعی می‌کرد کسی متوجه نشود. در عین حال اعتقاد سختی داشت به این که کسی که نماز شب می‌خواند باید از همه لحاظ خود را در اختیار خدا قرار دهد و سر بر فرمان او باشد و نماز شب در کارهای یومیه‌اش اثر مثبت داشته باشد.

بعضی از بچه‌ها بودند که به قول خودشان با تیز بازی از زیر کار در می‌رفتند و هنگامی که نوبت شستن ظرف غذای دسته سی ـ چهل نفری به آن‌ها می‌رسید، به بهانه‌ای جیم می‌شدند و خواه ناخواه بار این مسئله می‌افتاد بر دوش عده‌ای از نیروهای مخلص که در این گونه مواقع همیشه داوطلب بودند و بدون هیچ ادعا یا کلامی کارهای دیگران را هم برعهده می‌گرفتند.

بعضی شب‌ها که نادر برای خواندن نماز شب می‌رفت، چراغ قوه‌ای همراه می‌برد و می‌رفت سراغ کسانی که به قول خودشان خیلی تیز بودند و در آن نیمه شب مشغول خواندن نماز شب. جلوی دیگران نور چراغ را به صورت آن‌ها می‌انداخت و خیلی صریح و تند می‌گفت: «بی‌خودی برای خدا خالی نبند… کی گفته از زیر شستن ظرف غذای خودت و بقیه دربری و بیای نماز شب بخونی؟ جمعش کن بینم. فردا حالت رو می‌گیرم.»

صبح که می‌شد نادر با همان صراحت سر سفره جلوی همه نیروها فریاد می‌زد: «بچه‌ها! برادر فلانی که از زیر کار در می‌ره و می‌ذاره ظرف غذاش رو شما بشورید و محل استراحت رو جارو کنید و همه کارهای دیگه رو شما انجام بدید، شب‌ها خیلی مخلص می‌شه و می‌ره نماز شب می‌خونه و کلی برای خدا خالی می‌بنده.»

این جا بود که طرف از خجالت آب می‌شد و از آن به بعد از تیز بازی گذشته خبری نبود و زودتر از بقیه داوطلب می‌شد برای شستن ظروف غذا. البته همین مسئله بعدها شد نقل کلام و شوخی بچه‌ها و نادر با همان بچه‌ها خودمانی و دوست جدا ناشدنی می‌شد.»

۲۹۲۱۹

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://safirshushtar.ir/?p=19135

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

  • پربازدیدترین ها
  • داغ ترین ها

پربحث ترین ها

تصویر روز:

پیشنهادی: