نهجالبلاغه؛ قطرهای در برابر اقیانوس بیکران فضائل علوی

یک پژوهشگر قرآنی در خصوص کتب نهجالبلاغه و غررالحکم گفت: این دریاهای دایرهالمعارف والحقائق، قطرهای در مقابل اقیانوس بیکرانه و بیکناره فضائل بیشمار مولای متقیان و پیشوای پارسایان عالم محسوب میشود.
به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ،در روزگاری که ذهنها از هیاهوی بیوقفه اطلاعات پراکنده آکنده شده است، رجوع به متون ریشهدار و نجاتبخش بیش از همیشه ضروری به نظر میرسد و چه متنی گرانسنگتر از نهجالبلاغه که از سرچشمه حکمت امام علی(ع) جاری شده و قرنهاست که دلها و جانها را سیراب میکند؟
بنا بر روایت ایکنا، با تأکید دوباره رهبر معظم انقلاب بر اهمیت آشنایی با این میراث معرفتی، به سراغ علیاکبر توحیدیان، پژوهشگر قرآن و دکترای علوم قرآن و حدیث رفتیم تا در بخش پنجم سلسلهگفتوگوهای «جرعهای از کوثر نهجالبلاغه»، به ناتوانی کتابها در احاطه کامل بر شخصیت امام علی(ع) و نقش نهجالبلاغه و غررالحکم در شناخت ابعاد وجودی آن حضرت بپردازد. در ادامه، شماره پنجم گفتوگویی را میخوانیم که ما را از ظاهر واژگان عبور میدهد و به جان کلمات میبرد.
پس از چهار بخش گفتوگو در خصوص کتاب مستطاب نهجالبلاغه و خصوصیات و عظمت آن، پرسشی مهم به ذهن میرسد. آیا این کتاب شریف میتواند همه ابعاد شخصیت امام علی(ع) را ترسیم کند؟
در مقایسه عظمت امیرالمؤمنین امام علی(ع) با عظمت نهجالبلاغه، این پرسش مطرح میشود که آیا محتویات این کتاب که «أخ القرآن» هم نامیدهاند، میتواند همه ابعاد شخصیت گوینده و صاحبش، امامالموحدین(ع) را به تصویر و تصدیق بکشد و آن را بیان و تبیین کند؟ آیا بعد از این همه شرح، تفسیر و مستدرکاتی که بزرگان علم و دین بر نهجالبلاغه نگاشتهاند، جای حرف یا حرفهای دیگری در خصوص معرفی قرآن ناطق، لسان صدق ابراهیم(ع)، نفس پیامبر اکرم(ص)، علی اعلی باقی مانده است که در دایرهالمعارف بزرگ نهجالبلاغه، به صراحت یا اشارت یا کنایت نیامده باشد؟
همانگونه که شاید میدانید، کتاب دیگری حاوی سخنان امام علی(ع) به نام «غررالحکم و دررالکلم» از عبدالواحد تمیمی آمدی، به معنای «اندرزهای برتر و سخنان دُرمانند» وجود دارد که ۹۱ بخش است و به شیوه الفبایی فهرستبندی شده و ۱۰ هزار و ۷۶۰ گفتار را شامل میشود. آمدی در قرن پنجم میزیسته و بعد از سیدرضی(ره)، مؤلف نهجالبلاغه، بوده است. قدیمیترین نسخه غررالحکم به سال ۵۱۷ قمری مربوط میشود که در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.
حال با این تذکر، پرسش شما را تکمیل و تکرار میکنم: آیا جمع محتویات نهجالبلاغه و غررالحکم میتواند نشانگر و بیانگر شخصیت اعلای امام علی(ع) باشد؟ پاسخ این پرسشها منفی است؛ چون این کتابها، تفاسیر، شروح، مستدرکات و استنباطات از آنها با همه فضیلت و عظمت، کتاب جامع و کامل فضائل امام علی(ع) نیستند؛ «کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست، که تر کند سر انگشت و صفحه بشمارد.»
این کتابها هر چه در نزد ما و جهانیان بزرگند، در دیوان فضل امام(ع) کوچک بهشمار میروند. نهجالبلاغه عزیز عظیم و غررالحکم و دررالکلم شریف کریم، سایهای کوچک و شاید مبهم از شخصیت وجودی رمز ابدی، سرّ سرمدی و راز مکتوم آفرینش، یعنی اسداللهالغالب، علی بن ابیطالب(ع) هستند. این دریاهای دایرهالمعارف والحقائق، قطرهای در مقابل اقیانوس بیکرانه و بیکناره فضائل بیشمار مولای متقیان و پیشوای پارسایان عالم محسوب میشود.
آیا شاهدی تاریخی یا ادبی وجود دارد که این عظمت را از زبان دیگران نیز نشان دهد؟
مرحوم جواد فاضل لاریجانی در مقدمه ترجمه زیبا و ادیبانهاش بر نهجالبلاغه، ضمن تأیید آنچه گفتیم، شعری از ابونواس، شاعر نامدار عرب، غوغاگر و عاشق خمر در قرن دوم در دربار هارونالرشید عباسی آورده است. خارج از لطف نیست که ما هم با ذکر آن، لحظاتی را با حضرت مولا عشقبازی کنیم و حظی ببریم.
او روزی در محفلی از امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) یادی کرد، آهی کشید و گفت: «علی!» در این هنگام، گویندهای در مجلس به ابونواس گفت: تو که با قدرت سخن، گیتی پهناور را تسخیر کردهای، تو که در انشای شعر، کار را به سحر و اعجاز کشانیدهای، نمیخواهی به ثنای علی(ع) لب بگشایی؟
حسن بن هانی، یعنی همین ابونواس اندکی اندیشید و در آن هنگام، فیالبداهه چنین سرود و چه زیبا سرود: «قیل لی قل فی علی مدحه، مدحه یُخمد ناراً موصده/ قلت لا أقدِم فی مدح امرِه، حارَ ذو اللّبّ إلی أن عبده/ والنبی المصطفی قال لنا لیله المعراج لمّا صعده، وضع الله علی کتفی یداً/ فأحسّ القلب من أن قد برّده، و عَلیّ واضع اقدامه فی محلّ وضع الله یده؛ گفته شد که علی(ع) را به شعر ستایش کن. ستایش علی(ع) لهیب قلب را فرومینشاند. گفتم درباره این مرد چه بگویم که خردمندان را ابتدا به حیرت افکنده، سپس به بندگی خود واداشته است. نبی مصطفی(ص) به ما چنین فرمود: در شب معراج، هنگامی که به آسمانها صعودم دادند، خدا بر شانهام دستی گذاشت، دستی که قلبم از آن خنکی و آرامش یافت و علی(ع) بر همان جایی پای گذاشت که خدایم دست نهاد.»
این سروده به روز فتح مکه اشاره دارد که در خانه کعبه، مولی امیرالمؤمنین(ع) بر دوش پیامبر(ص) پای گذاشت و بتها را به پایین افکند. البته بعضی از منابع این شعر را از شافعی، یکی از پیشوایان فرق چهارگانه تسنن دانستهاند.
مردان الهی همواره از کلامشان بالاتر و والاترند، همچنان که الله، جلّ اعلی، فوق کلامالله است. هیچ مبالغه شاعرانهای نیست اگر بگوییم نهجالبلاغه و غررالحکم، دو قطره از آب طهور آسمانی وجود ملکوتی انسانی هستند که خالق «اعلای» هستی، او را «علی» خوانده است؛ دو قطره مبارکی که بهمثابه دو دریا برای هدایت و سعادت جن و انس، کافی و وافی است و حیات معنوی آنان را تا قیام قیامت ضمانت میکند.
ابن عباس، پسرعموی پیامبر(ص) و امام علی(ع)، مشهورترین مفسر قرآن در صدر اسلام که او را «بَحر» و «حِبرالأمّه» نامیدهاند، میگوید: «ما عِلمی و علمُ أصحابِ محمدٍ فی علمِ علیٍّ إلّا کقطرهٍ فی سبعهِ أبحُر؛ دانش من و دانش اصحاب پیامبر(ص) در برابر دانش علی(ع)، مانند قطرهای است در هفت دریا.» (الغدیر، ج ۳، ص ۹۵)
آیا در بیانات خود حضرت هم تعابیری یافت میشود که به علم و فضیلت خود اشارهای کرده باشد؟
او صاحب سینه سینایی است که رودهای علوم و فضائل از آن سرچشمه میگیرد و همچون سیل، از آن جاری و ساری است: «…ینحدر عنی السیل و لا یرقی الی الطیر…» عبارتی برگرفته از خطبه شقشقیه که امام(ع) فرمود: «همواره سیلهای خروشان و چشمههای جوشان علم، معرفت و فضیلت از دامنه کوهسار وجودم جریان و غلیان دارد و پرنده دورپرواز فکر و اندیشه هیچ مخلوقی به قله شخصیت بلندبالای من (علی بن ابیطالب) نمیرسد…»
او تنها گوینده جملات اعجازانگیز و اعجابآور «سلونی قبل ان تفقدونی» در زیر و رو و اندرون این آسمانهاست. اوست که فرمود: «ایها الناس! سلونی قبل ان تفقدونی فَلَاَنا بطرق السماء اعلم منّی بطرق الارض؛ من راههای آسمانها را بهتر و بیشتر از راههای زمین میشناسم…» (برگرفته از خطبه ۱۸۹) انشاءالله در آینده راجع به این جملات بیبدیل گفتوگو خواهیم کرد.